مي دونم قرارمون چيزه ديگه اي بود...مي دونم خيلي صبر کردي ...ولي خودت يه مدته
که خواستي خسته بشم ...دليلشو همين الان يه حدسايي زدم...ولي با اين حال به نظر مياد مدتيه که دارم خودمو مي کشونم...يا درست تر بگم بدون اينکه بخوام دارم کشيده مي شم...يعني بقيه مردم هم اينجوري زندگي مي کنن؟ واي چه سخت! فکرم فکر مي کنه که ديگه کار نمي کنه اما من که مي دونم اون هنوزم يواشکي داره دنبالت مي گرده...
به يه نيرو احتياج دارم ...اونم از نوع معجزه نه سحر و جادو...کمکهاتو برام پست مي کني؟
Sarapary
Saturday, May 31
Friday, May 30
اصولا هدف کلمه اي آلوده است. زندگي را نبايد فداي هدفي کرد. زندگي را بايد همچون نغمه اي سرود ؛ همچون ضيافتي به پا داشت؛ همچون عشقي ورزيد. زندگي را بايد به رقص در آورد. زندگي تجارت نيست . زندگي اساسا امري دنيوي نيست . زندگي خصلتي مذهبي دارد ؛ زندگي را براي خود زندگي بايد زيست. از زندگي بهره ببر اما آن را به سطح يک وسيله ؛ به سطح يک هدف پيين نياور.معناي هدف اين است:
تنزل دادن امور به سطح وسايلي براي رسيدن به چيزهايي؛
قرباني کردن همه آن چيزهايي که داري ؛ به پاي هدف هايي در آينده.
هيچ چيز را قرباني نکنيد. همه چيز را به پاي زندگي بريزيد ؛ زندگي کنيد؛ يک زندگي تمام عيار . زيرا لحظه آينده ؛ از دل زندگي تمام عيار اکنون زاده مي شود.
فردا زاده امروز است .فردا طعم امروز را خواهد داشت.اگر امروز را قرباني کني فردايت دوبار زشت مي شود .
مردم مدام امروز هاي خود را مي کشند.آنها هيچگاه از امروز خود بهره نمي گيرند .آنها هيچگاه اهميت موهبت لحظه کنوني را در نمي يابند و خدا را براي اين موهبت شگفت سپاسگذار نيستند.
آن ها همواره گمشده دارند.
از ياد مبر که هدف هيچگاه در آينده نيست؛ هر لحظه هدف خويش است.
هدف زندگي بايد همان چيزي باشد که تو در نخستين گام و در همين لحظه به آن برسي؛ در غير اين صورت هيچ گاه به هدف نمي رسي و همواره در حالتي از فلاکت و کمبود زندگي مي کني...
اشو از کتاب زورباي يوناني
Tuesday, May 27
Tuesday, May 20
Sunday, May 18
Saturday, May 17
بعضي از آدما زود عاشق مي شن و زود هم متنفر ؛
بعضي از آدما دير عاشق مي شن ؛ دير هم تنفر پيدا مي کنن؛
بعضي از آدما اصلا عاشق نمي شن اما متنفر ميشن؛
بعضي آدما هميشه عاشقن و عاشق باقي مي مونن....
Wednesday, May 14
شما استاد الهي را مي شناسيد؟
معني مريد و مراد چيست...گاهي لازمه که بعضي جاها دستمون رو بديم به آدمايي که از ما قوي تر بودن و براي رسيدن به حقيقت از آنها طلب مدد کنيم...در اين وادي وانفسا تنها انسان هاي پاک و بزرگ هستند که راه هاي رسيدن ما به آنچه بايد برسيم هستند ...پس بگرديم و آنها را پيدا کنيم و بشناسيم...
گفتگو با استاد
روزي
غرق در فکر
ناگهان خود را در دياري يافتم ؛
دور دست و غريب
ديدم کامل مردي در کنار من است...
با نگاهي مهربان
گفتم:
بدنبال حقيقت مي گردم
گفت :
در خود فرو رو ؛
کليدش را در قلبت مي يابي...
ممنون از دوست عزيزي که اين سايت زيبا رو به من معرفي کرد....واقعا ممنونم...
Monday, May 12
Saturday, May 10
Thursday, May 8
Saturday, May 3
گمت کردم...مي دوني گم شدن يعني چي؟ حس کودکي که ناگهان دست خود را رها شده از دست مادر مي بينه...
گم شدن در کوچه پس کوچه هاي تو در توي سرابي به نام زندگي روزمره ....و چشماني که آرام آرام خوابي بر آنها غلبه مي کند و جسمي که جز نحيفي چه انتظار ديگري از آن مي توان داشت؟
گم شدن خيلي سخته اما خوب آدمو مي سازه ...
خلاصه اينکه هر چي ميکشم از گم شدنه...
و
هر چي دارم از بوي نفس هاي تو ؛ که توي همه لحظه هاي من پيچيدن ...حتي وقتي گمت کردم ....حتي وقتي احساس ميکنم به قد همه کهکشان ها ازت فاصله گرفتم...
و
خواستم بهت بگم مي خوام نباشم اگه روزي برسه که وزش عطر نفسهاتو ديگه نفهمم...
نقطه سر خط